طبق آخرين آمار ارايه شده ،مصرف انرژي بخش خانگي و عمومي (بيمارستانها و مراکز درماني جزو اين گروه هستند) در سال 1387 بالغ بر 410 ميليون بشکه معادل نفت خام، يعني معادل 35 درصد مصرف انرژي نهايي کشور (بزرگترين مصرفکننده) بوده است. از طرف ديگر، طبق مطالعات انجام شده، پتانسيل کاهش مصرف انرژي بين 40 تا 50 درصد برآورد شده که با يک محاسبه ساده ميتوان دريافت ارزش مالي اين ميزان کاهش ساليانه، 10 ميليارد دلار خواهد بود.
آمارها نشان ميدهد که شدت مصرف انرژي کشور ايران تقريبا «15» برابر ژاپن، بيش از «2» برابر چين و نيز «5/2» برابر متوسط جهاني است که متاسفانه آمار بسيار تکاندهندهاي است و باعث ايجاد يک وضعيت نگرانکننده در کشور شده است. متاسفانه آمار و اطلاعات دقيقي در ارتباط با مصرف انرژي در بيمارستانها وجود ندارد، ولي مطالعات موردي نشان ميدهد که شاخص مصرف سوختهاي فسيلي قبل از بهينهسازي 3000 Mj/m2 و بعد از بهينهسازي 1800 Mj/m2 و همچنين شاخص مصرف برق قبل از بهينهسازي 130 kWh/m2 و بعد از بهينهسازي 100 kWh/m2 گزارش شده که پتانسيل صرفهجويي بيش از 20 درصد است.
پيشنهادهاي فني براي كاهش مصرف انرژي در مراكز بهداشتي
با توجه به حساسيت موجود در بيمارستانها، ميتوان مشکلات تامين انرژي در بيمارستانها را به 4 بخش تقسيم کرد؛
۱) راندمان پايين توليد برق در کشور: اين مشکل که مساله ملي محسوب ميشود، به اين معناست که با توجه به راندمان پايين توليد برق در کشور (بين 33 درصد تا 36 درصد) بخش اعظم سرمايه ملي همواره تلف ميشود،
۲) عدم پايداري و امنيت در تامين برق: به علت مشکلات موجود در توليد و توزيع برق نميتوان از تامين مداوم برق مطمئن بود. اين مشکل در بيمارستانها و مراکز درماني تاثير منفي بسيار بالايي خواهد داشت،
۳) ژنراتورهاي اضطراري: در بسياري از بيمارستانها از ژنراتورهاي اضطراري که غالبا با سوخت گازوييل کار ميکنند، جهت تامين برق در مواقع اضطراري استفاده ميشود. اين ژنراتورها علاوه بر راندمان پايين و انتشار حجم بالاي گازهاي آلاينده، در اکثر مواقع با ظرفيت مناسبي تهيه نميشوند. ظرفيت بسيار بالاي اين ژنراتورها باعث افزايش هزينههاي خريداري، انرژي و تعمير و نگهداري ميشود،
۴) مشکلات مديران بيمارستانها که شامل موارد ذيل است: مديريت هزينهها، مسايل زيستمحيطي، تعمير و نگهداري سيستم HVAC، تضمين برق مطمئن در بيمارستان.
در حال حاضر از سيستمهاي زير براي تامين انرژي در بيمارستانها استفاده ميشود:
الف) تامين انرژي الکتريکي: بسياري از تجهيزات موجود در بيمارستانها، تجهيزات الکتريکي هستند. بنابراين تامين انرژي الکتريکي مناسب و مطمئن يکي از نيازهاي اصلي در بيمارستانهاست.
ب) تامين انرژي حرارتي (حرارت و برودت): مصارف اصلي حرارت در بيمارستانها عبارتند از: گرمايش محيط، سرمايش محيط، آب گرم در گردش، رطوبتزدايي اتاق عمل و گرماي فرآيند مانند خشکشويي، استريليزاسيون، آزمايشگاهها و ...
ج) توليد همزمان برق و گرما (CHP).
توليد همزمان برق و گرما يا به اختصار توليد همزمان، يكي از مهمترين كاربردهاي توليد پراكنده است كه عبارت از توليد همزمان و توأم ترموديناميكي دو يا چند شكل انرژي از يك منبع ساده اوليه است. استفاده هر چه بيشتر از گرماي آزاد شده حين فرآيند سوختن سوخت، باعث افزايش بازده انرژي و كاهش مصرف سوخت و در نتيجه كاهش هزينههاي مربوط به تامين انرژي اوليه ميشود. از گرماي اتلافي بازيافتشده از اين سيستمها ميتوان براي مصارف گرمايشي، سرمايشي و بسياري از فرآيندهاي صنعتي استفاده کرد. توليد همزمان برق و گرما، ميتواند علاوه بر افزايش بازده و كاهش مصرف سوخت، باعث كاهش انتشار گازهاي آلاينده نيز شود. در اين حالت گرماي توليد شده در فرآيند توليد قدرت به عنوان منبع انرژي استفاده ميشود. مصرفكنندگاني كه به مقدار انرژي گرمايي زيادي در طول روز نياز دارند، مانند صنايع توليدي، بيمارستانها، ساختمانها و دفاتر بزرگ، خشكشوييها و... ميتوانند براي كاهش هزينههاي خود به نحوه مطلوبي از CHP بهره ببرند. با توجه به موارد ذکر شده در بالا ميتوان به اهميت و ضرورت استفاده از سيستم CHP در بيمارستانها پي برد.
در خصوص استفاده از سيستم CHP در بيمارستانها ذکر نکات ذيل ضروري است:
1) طراحي ظرفيت CHP بايد بر مبناي بار حرارتي مورد نياز باشد زيرا کمبود برق را ميتوان از شبکه دريافت کرد و اضافي برق را نيز ميتوان به شبکه فروخت.
2) CHP نميتواند جايگزين ژنراتورهاي اضطراري شود، اما ميتواند باعث کاهش ظرفيت و تعداد آنها شود، زيرا اطمينان پذيري تامين برق را در بيمارستان تضمين ميکند.
دکتر احمدي
بهمنظور بررسي وضعيت مصرف انرژي در كشور و چالشهاي مهم، ذكر چند نكته الزامي است. سوختهاي پايه فسيلي که کشور ما از نعمت وفور آن بهرهمند است، 2 ويژگي قابلتوجه دارند. از يک طرف تاکنون براي مصرفکننده ايراني ارزان بوده و به همين دليل در توليد و مصرف آن مديريت نميشود. از طرف ديگر آلاينده محيطزيست هستند. با وجود اثبات آلايندگي آن، ارزان بودن و بوميبودن و قابل دسترس بودن آن، ما را از انديشيدن به منابع انرژي جايگزين دور نگه ميداشت. به همين دليل مصرف سرانه حاملهاي انرژي در ايران 4 تا 5 برابر کشورهاي پيشرفته است. از طرف ديگر شدت مصرف انرژي در تماميبخشهاي کشور بالاست و اين به معناي پايين بودن کارايي انرژي در ايران است.
مبحث ديگر موضوع مديريت مصرف انرژي ترکيب انرژي است. در حال حاضر بيش از 80 درصد حاملهاي مصرف شده در ايران سوخت پايه فسيلي است. بايد در سبد مصرف انرژي از انواع انرژي به خصوص انرژيهاي پاک مانند هستهاي، خورشيدي و گاز استفاده شود. بهرغم ظرفيت بالاي بسياري از مناطق کشور، سرعت به کارگيري آن بسيار پايين است. حتي در نيروگاههاي توليد برق نيز به اندازه کافي از گاز استفاده نميشود. اين اميد وجود دارد که هدفمندسازي باعث شود در تماميبخشهاي کشور از جمله بخش سلامت، به الگوي مصرف مناسبي دست پيدا کنيم تا اتلاف کمتر شود، شدت انرژي مصرفي به حد اعتدال برسد و در نتيجه هزينه آن کاهش يابد.
از ديدگاه اقتصادي بايد تغييراتي در ساختار بهداشت، ايجاد شود، همانند تغييري که در بخش صنعت رخ داد و رفتارهاي مديران در بهداشت متحول شود. مديران و اقتصاددانان مراکز سلامت بايد تلاش کنند تا تابع توليد را در بيمارستانها سازماندهي کنند. بسته خدماتي که توليد ميشود بايد با ديدگاه اقتصادي طراحي شود. بايد در هر توليدي نهادههاي توليد با کمترين هزينه تهيه شوند که سهم انرژي در آن تحتکنترل قرار بگيرد. به همين دليل برقراري سمتي در مراکز سلامت تحت عنوان «سوپروايزر انرژي» که مسوول مديريت کردن مصرف انرژي باشد، ميتواند متولياي براي اين امر مهم و پرهزينه تعيين کند. سوپروايزر انرژي، مسوول انجام مميزي انرژي در مرکز، پيدا کردن محلهاي پرت انرژي، انديشيدن در مورد راههاي جايگزين براي توليد انرژي در بيمارستان، مانند نيروگاههاي کوچکي که وزارت نيرو هم کمک ميکند تا در بيمارستانهاي بزرگ راهاندازي شود تا علاوه بر تامين برق بيمارستان، مازاد برق را نيز به شبکه سراسري برق کشور بفروشد. اصلاح ترکيب انرژي در مراکز سلامت نيز بايد توسط سوپروايزر انرژي پيگيري شود. سوپروايزر انرژي بايد راههاي مديريت مصرف را مانند استفاده از لامپهاي کممصرف يا سيستم روشنايي هوشمند در مرکز به کار بگيرد.
نکته مهم ديگر استفاده از انرژيهاي تجديدپذير و پاک است، مانند انرژي هستهاي، انرژي خورشيدي و استفاده از گاز که علاوه بر کاهش هزينههاي انرژي، آثار سوء زيستمحيطي نيز ندارد.
دکترمميخاني
در مورد ارزيابي نقش بيمهها و نظام ارجاع پزشكي خانواده، ذكر چند نكته الزامي است. هزينههاي انرژي در ايران تا 10 درصد هزينههاي جاري برآورد شده كه در برخي کشورها اين رقم تا 30 درصد هم رسيده بود. اما آن کشورها با درنظر گرفتن اينکه در بيمارستانها قابل مديريتترين هزينه، هزينه انرژي است كه ميطلبد کار شود، روي 2 جنبه کار کردند؛ يکي استفاده از انرژيهاي جايگزين و ديگري بازنگري اساسي در مکانيسمهاي پرداخت در بخش سلامت و تامين مالي نظام سلامت. بازنگري اساسي در ساختار و وظايف سازمانهاي بيمهگر، به نحوي که بيمهها بايد با رويکردي بنگاهي و با ابزاري علمي و تخصصي، به بستههاي خدمات درماني به عنوان خريد استراتژيک نگاه کنند. بيمارستانها هم بايد به ارائه خدمات به سازمان بيمهگر با رويکرد فروش استراتژيک نگاه کنند. بيمه بايد روي بخش پيشگيري سرمايهگذاري کند و نحوه عقد قرارداد با پزشکان و موسسات را با درنظر گرفتن همزمان مکانيسمهاي مديريت کيفيت و مديريت هزينه تنظيم کند. سازمانهاي بيمهگر سلامت ميتوانند نقش بسيار قدرتمندي در کنترل هزينهها و نيز کنترل کيفيت داشته باشند. به نظر من سازمانهاي بيمه مازاد هزينه و بيمه تکميلي، بايد متعدد و تا حد امکان خصوصي باشند. رقابت در بخش سلامت به نحوي که متضمن کيفيت و نيز متضمن هزينه قابلتحمل باشد، زماني رخ ميدهد که بيمهها قدرت رقابت داشته باشند. بيمهها بايد به عنوان وکيل بيمار در تدوين بستههاي خدمات درماني با لحاظ کردن ارزش کيفي و تخصصي، ارزش اقتصادي متناسب با هزينههاي کل کشور را داشته باشند. بيمههاي سلامت ميتوانند در حوزه بيمه تکميلي و بيمه مازاد هزينه به صورت استاني يا حرفهاي راهاندازي شوند. اما اگر نتوان اين شرايط را فراهم آورد، الگوي تکپرداختگر شايد راه مناسبي در شرايط فعلي باشد. اين رويه در کنار قانون منع فعاليت کارمندان دولت از جمله پزشکان در بخشي غيردولتي، ميتواند تا حد زيادي به مديريت کيفيت، کاهش تقاضا القايي و کاهش هزينههاي سلامت کمک کند. فراموش نکنيم حداقل 10 درصد هزينههاي بيمارستاني، هزينههاي انرژي هستند، بنابراين ميتوان در اين حوزه مداخله هوشمندانه انجام داد و «کنترل هزينه بيدردي» را در نظام سلامت اجرا کرد.
نظام ارجاع و پزشکي خانواده که به حق به عنوان تنها استراتژي وزارت بهداشت انتخاب شده و اجرا ميشود، در صورتي که ساير ملزومات قانوني و حقوقي و بيمهاي و ساختارهاي حمايتگرانه آن اجرا شود، ميتواند به مديريت هزينه همراه با مديريت کيفيت کمک بسيار زيادي بکند.
جمعبندي
کارهاي پيش رو عبارتند از اينکه 1) دفتر مديريت منابع فيزيکي وزارت بهداشت، مجري طرحهاي عمراني وزارت مسکن و شهرسازي، شرکت خانهسازي سازمان تامين اجتماعي و مشاوران ساخت بيمارستانها با هماهنگي کامل، ساخت بيمارستانهاي سبز و ساخت بيمارستانهاي متناسب با شرايط اقليمي و متناسب با انرژيهاي مدرن و الگوهاي درست مصرف انرژي را در راهبردهاي دراز بلندمدت خود قرار دهند.
2) در کوتاهمدت، تدابيري براي تدوين و استقرار الگوهاي مصرف بهينه انديشيده شود. آموزشهاي لازم به کليه پرسنل و مردم داده شود. 3) اصلاحات ساختاري راهبردي براي كاهش مصرف انرژي در بيمارستانها صورت پذيرد. راهاندازي پست سوپروايزر انرژي در بيمارستانها و محاسبه شاخصهاي اندازهگيري مصرف و شدت انرژي در بيمارستانها و اعمال مديريت کيفيت در مصرف انرژي با در نظر گرفتن مديريت کيفيت در خدمات درماني و انجام مميزي انرژي و ايجاد جايزه ملي مديريت انرژي در مراکز سلامت ميتواند باعث پيشراندن نهضت بهينهسازي مصرف انرژي در بيمارستان با هدف بهينهسازي هزينهها و جلوگيري از افزايش هزينههاي مردم در بخش سلامت شود. استمرار برگزاري همايشهاي سالانه به صورت فراخوان مقاله و در ميان گذاشتن تجربههاي موفق و ناموفق در اين زمينه نيز به مديريت دانش در اين زمينه کمک ميکند.
منبع : هفته نامه سپید